بسم الله الرحمن الرحیم
ملازمه حد و خلق در روایات
1- حد الاشیاء عند خلقه لها إبانۀ له من شبهها.
در این عبارت شریف روشن است که حد هنگام مخلوقیت تحقق یافته و این به سبب تنزل و قصور رتبی معلول و مخلوق است پس هر محدودی به دلیل تنزل وجودی اش نسبت به علت مخلوق است به عبارت دیگر هر محدودی مخلوق است چون هر مخلوقی محدود است:
و حد الاشیاء کلها عند خلقه ابانة لها من شبهه و ابانة له من شبهها، فان نفى الشبه بینها و بینه انما هو بکونه غیر محدود الوجود و لا المتناهى فى الشدة و کونها محدودة الوجود متناهیة فیها و لم یتحقق تحددها و تناهیها الا بسبب خلقه و ایجاده تعالى ایاها.
ذلک لضرورة کون الخالق اقوى من المخلوق و المفیض اکمل من المستفیض، فاذا کان الخالق المفیض غیر متناه فى قوة الوجود، فالمخلوق المستفیض یجب ان یکون متناهیا.(شرح أصول الکافی صدرا، ج4، ص: 26)
2- کل ما وقع علیه حد فهو خلق لله تعالی.
3- قَالَ فَحُدَّهُ لِی قَالَ لَا حَدَّ لَهُ قَالَ وَ لِمَ قَالَ لِأَنَّ کُلَ مَحْدُودٍ مُتَنَاهٍ إِلَى حَدٍّ وَ إِذَا احْتَمَلَ التَّحْدِیدَ احْتَمَلَ الزِّیَادَةَ وَ إِذَا احْتَمَلَ الزِّیَادَةَ احْتَمَلَ النُّقْصَانَ فَهُوَ غَیْرُ مَحْدُودٍ وَ لَا مُتَزَایِدٍ وَ لَا مُتَنَاقِصٍ وَ لَا مُتَجَزِّئٍ وَ لَا مُتَوَهَّم.
4- أَمَا عَلِمَ أَنَّ الْجِسْمَ مَحْدُودٌ مُتَنَاهٍ وَ الصُّورَةَ مَحْدُودَةٌ مُتَنَاهِیَةٌ فَإِذَا احْتَمَلَ الْحَدَّ احْتَمَلَ الزِّیَادَةَ وَ النُّقْصَانَ وَ إِذَا احْتَمَلَ الزِّیَادَةَ وَ النُّقْصَانَ کَانَ مَخْلُوقا.
کنار هم گذاشتن این دو روایت این را نتیجه می دهد که هر محدودی چون متصف به امکان اتصاف به زیاده و نقصان می گردد پس مخلوق است، لکن وجه این استلزام روشن نیست؛ اگرچه ظاهر روایت دوم این است که محتمل الزیادۀ و النقصان چون مقهور دیگری است پس مخلوق است و به همین جهت زیاده و نقصان را نباید وصفی معنا کرد بلکه باید چنین گفت که اگر چیزی محدود باشد پس می تواند زیادتر بشود یا کمتر بشود چون نامحدود است که دیگر امکان زیاده ندارد والا محدود می تواند کمتر یا زیادتر از چیزی که هست بشود و اگر چیزی بتواند زیادتر یا کمتر بشود حتما مقهور قدرتی است و مخلوق آن است.