بسم الله الرحمن الرحیم
اثبات حدوث ذاتی
برهان اول (ابن سینا):
هر موجودی که وجودش از جانب غیر باشد، ذاتا مستحق عدم است، و وجود برایش عارضی است. حالتی که از ذات برآید مقدم بر حالتی است که از جانب غیر عارض شود. پس عدمش مقدم بر وجودش است. این یعنی حدوث ذاتی.
اشکال فخر رازی:
ممکن الوجود ذاتا مستحق عدم نیست، زیرا اگر مستحق عدم باشد ممتنع می شود. لکن ممکن الوجود ممتنع نیست. پس مستحق عدم نیست.
جواب خواجه:
ممکن ذاتا هیچ استحقاقی نسبت به وجود و عدم ندارد نه اینکه استحقاق عدم دارد. استحقاق وجودش از جانب غیر است. پس حالت استحقاق نداشتنش مقدم بر حالت استحقاق داشتنش است. این یعنی حدوث ذاتی.
کلام شیخ اشراق:
شیخ اشراق حدوث ذاتی را شبیه بیان خواجه، تفسیر می کند:
پس هر ممکنى را نااستحقاق وجود پیش از استحقاق وجودست تقدّمى عقلى نه زمانى، و این را «حدوث ذاتى» گوئیم. و ممکن را توان گفت که نااستحقاق وجود دارد بنفس خود. (مجموعه مصنفات شیخ اشراق ج3 ص43)
اشکال صدرا:
تقدم حالت استحقاق نداشتن در ماهیت بر حالت استحقاق وجود، مستلزم لحاظ نوعی ثبوت برای ماهیت قبل از وجودش است. حدوث ذاتی یعنی تقدم ماهیت بر ثبوتش و این معنی با این بیان هم قابل اثبات نیست.
جواب صدرا:
عقل می تواند ماهیت را بدون هیچگونه وجودی لحاظ کند و سپس متصف به وجود خاص کند. پس ماهیت بدون هیچگونه ثبوتی مقدم بر وجود است. اگر ماهیت را اینگونه لحاظ کنیم عدمش مقدم بر وجود خاصش می شود زیرا در این لحاظ معدوم است. و چون عدم هم نوعی از وجود مطلق است می توان گفت ماهیت به وجودی مقدم بر وجود دیگرش است.
برهان دوم:
وجود ممکن مغایر با ماهیتش است. هر وجودی که مغایر با ماهیتش باشد، ناشی از ماهیت نیست. پس ناشی از غیر است. پس وجود ممکن لاحق بر وجود غیری است که ناشی از آن است. درنتیجه قدیم ذاتی وجودی است که ماهیت ندارد.
فرق دو برهان:
همانطور که مرحوم علامکه طباطبایی و مرحوم سبزواری تصریح کرده اند، حدوث ذاتی در این دو برهان به دو معنی به کار گرفته شده است. حدوث در برهان اول به معنای سابق بودن عدم بر وجود و در برهان دوم به معنای سابق بودن وجود علت بر وجود معلول است. (تعلیقه سبزواری ج3 ص249)
ناگفته نماند مرحوم علامه طباطبایی معنای دوم را دقیقتر دانسته و معتقد است معنای اول اگر با دقت لحاظ شود به معنای دوم باز می گردد، زیرا معتقدند عدم در خارج هیچگونه ثبوتی ندارد و عدم ماهیت منتزع عقلی از دیگر موجودات می باشد، پس سابق بودن عدم از سبقت وجود معلول انتزاع شده است. (تعلیقه طباطبایی الحکمه المتعالیه ج3 ص 246)
سخن نهایی صدرا:
با دقت در هر دو برهان درمی یابیم در این دو برهان حدوث صفت وجودات بما اینکه بذاته صادر از واجب تعالی هستند اخذ نشده است. بلکه بما اینکه عارض بر ماهیت و محمول بر ماهیت هستند اخذ شده اند.
حال اگر با این دقت به قضیه نگاه کنیم که وجود از واجب صادر شده است و ماهیت فرع بر وجود است، به عبارت دیگر طبق اصالت وجود، وجود متصف وموضوع برای ماهیت واقع می شود نه بالعکس و ماهیت هیچ تقدمی بر وجود ندارد، معنای جدیدی برای حدوث ذاتی به دست می آید و آن عبارت است از همان فقر ذاتی وجود. وجودی که ذاتا نیازمند به غیر و فقیر است، حادث و وجودی که نیاز به غیر ندارد و غنی است، قدیم نامیده می شود. (الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة, جلد: ۳, صفحه: ۲۴۶- 250)