حدوث و قدم

این وبلاگی است که دوستان سطح 4 مؤسسه تخصصی فلسفه تکالیف هفتگی را در آن می گذارند

حدوث و قدم

این وبلاگی است که دوستان سطح 4 مؤسسه تخصصی فلسفه تکالیف هفتگی را در آن می گذارند

این وبلاگی است که دوستان سطح 4 مؤسسه تخصصی فلسفه تکالیف هفتگی را در آن می گذارند

  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم
حدوث و قدم به دو گونه استعمال می شوند:

1- حدوث و قدم عرفی که به صورت قیاسی استعمال می شود: بدین معنا که هر یک از حدوث و قدم به عنوان وصف یک شئ در مقایسه با دیگری به کار می روند. مثلا در مورد حدوث گفته می شود که زمان وجود زید، کم تر از وجود عمرو است و در مورد قدم گفته می شود که زمان وجود زید، بیشتر از وجود عمرو است.

2- به صورت غیرقیاسی. که خود دارای دو قسم است:

2-1: حدوث و قدم زمانی. حدوث زمانی به معنای حصول شئ است بعد از آنکه نبوده است، بعدیتی که با قبلیت جمع نمی شود. به عبارت دیگر به معنای حصول شئ است بعد از آنکه در زمان نبوده است. 

طبق این معنا زمان را نمی توان حادث زمانی دانست زیرا لازمه حادث بودن زمان به این معنا قدیم بودن آن است. زیرا لازمه حادث بودن زمان آن است که زمانی بوده باشد که در آن، زمان موجود نبوده است. پس زمان اول خود، قدیم است. و به دیگر سخن، این سخن مشتمل بر تناقض است. 

هر چند که به معنای دیگری می توان گفت که زمان عین تجدد است پس در هر لحظه حادث است. 

حادث ذاتی: هر شئ ای که به لحاظ حصول و تحقق مستند به غیر باشد چه موقتا و چه همیشگی (یعنی وجودش موقت باشد) و در مقابلش قدم ذاتی است که فقط حقتعالی است

و قدم زمانی به این معناست که شئ به گونه ای باشد که اولی برای زمان وجودش نباشد.

بنا بر این اصطلاح، قدیم زمانی هیچ مصداقی ندارد زیرا موجودات مادی که حادث زمانی اند. خود زمان قدیم نیست چون زمان دیگری ندارد تا آنکه زمانش اول نداشته باشد. همچنین مجردات نیز وجودشان زمان ندارد زیرا از افق زمان بالاتر هستند.

براین‌اساس، نسبت بین حدوث و قدم زمانی، نسبت ملکه و عدم ملکه است نه تناقض ودرنتیجه ممکن است شئ نه حادث زمانی باشد و نه قدیم زمانی مانند اصل زمان و تمامی مجردات از جمله خداوند متعال.

2-2: حدوث و قدم ذاتی

حدوث ذاتی این است که وجود شئ بذاته مستند به ذات خود نباشد بلکه به غیر مستند باشد چه این استناد مخصوص به زمان معینی باشد و چه در هر زمانی مستمر باشد و چه اساسا از افق زمان و حرکت خارج باشد. درنتیجه شئ ای که وجودش بدون هیچ شرطی و بذاته مستند به ذات خود باشد، قدیم ذاتی است.

(اسفار، ج3، مرحله 9، فصل3)


  • احمد میرزائی
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

مفهوم شناسی حدوث و قدم

نگارش: علی داودی

بحث حدوث و قدم که معمولاً پس از بحث تقدم و تأخر در فلسفه اولی مطرح می شود و بحث سبق و لحوق جنبه مقدمی برای آن دارد، یکی از مباحث مهم فلسفی است؛ چرا که ارتباط وثیقی با سایر مباحث مهم فلسفی همچون بحث وجوب و امکان و علیت و بحث خلقت عالَم دارد.

حدوث و قدم همچون بسیاری اصطلاحات فلسفی، ابتدا از مفاهیم عرفی اقتناص شده است و سپس با الغای اعتبارات و گونه ای تجرید و تعمیم، به اصطلاحی فنی و فلسفی تبدیل شده است. (طباطبایی، تعلیقه بر اسفار، ج3، ص244) حدوث و قدم عرفی یا اضافی: اگر دو موجود یکی عمرش بیشتر از دیگری باشد، آنی که عمرش بیشتر است قدیم و آنی که عمرش کمتر است حادث و جدید نامیده می شود. حدوث و قدم فلسفی: اگر این معنای عرفی که هم اضافی است و هم زمانی، تعمیم و تجرید شود و از این دو لحاظ آزاد گردد بدین نحو که شرط زمانی بودن و نسبی بودن از میان برود، حدوث و قدم فلسفی که حدوث و قدم مطلق است خواهیم داشت. (ر.ک: طباطبایی، محمدحسین، نهایة الحکمة (با تعلیقه استاد فیاضی)، ج3، ص891. در عبارتی از ابن سینا حدوث و قدم فلسفی، حدوث و قدم مطلق نامیده شده در مقابل حدوث و قدم بالقیاس و اضافی که آن را ملاصدرا حدوث و قدم عرفی نیز نامیده است. (ر.ک: شیخ الرئیس، رسایل ابن سینا، کتاب الحدود، ص119و 120 ؛ ملاصدرا شیرازی، اسفار، ج3، ص244و245).

حدوث: «مسبوقیت وجود شیئ به عدم» است. شیئ حادث شیئی است که موجودنبوده و موجود شده است. 

قدم: «عدم مسبوقیت شیئ به عدم». قدیم حقیقتی است که وجودش سابقه عدم نداشته و به تعبیری وجودش آغازی نداشته است.

فلاسفه و از جمله شیخ الرئیس و صدرالمتألهین، حدوث و قدم فلسفی را به دو قسم حدوث و قدم زمانی و حدوث و قدم ذاتی تقسیم نموده اند:

- حدوث زمانی: «فمعنى الحدوث الزمانی حصول الشی‏ء بعد أن لم یکن بعدیة لا تجامع القبلیة أی بعد أن لم یکن فی زمان». (ملاصدرا، اسفار، ج3، ص245). حادث زمانی موجودی است که در بخشی از زمان معدوم بوده و در بخش دیگری از زمان موجود شده است. 

- قدم زمانی: « و معنى القدم الزمانی هو کون الشی‏ء بحیث لا أول لزمان وجوده». (همان) قدیم زمانی موجودی است که در همه زمان های گذشته موجود بوده و زمانی نبوده که در آن زمان، وجود نداشته باشد.

- حدوث ذاتی: « فالحدوث الذاتی هو أن لا یکون وجود الشی‏ء مستندا إلى ذاته بذاته بل إلى غیره- سواء کان ذلک الاستناد مخصوصا بزمان معین أو کان مستمرا فی کل الزمان أو مرتفعا عن أفق الزمان و الحرکة و هذا هو الحدوث الذاتی». (همان، ص246). حادث ذاتی موجودی است که وجودش ناشی از ذات اونیست بلکه ناشی از غیر بوده و علت دارد. 

- قدم ذاتی: «و القدیم بحسب الذات هو الذی لیس له مبدأ یتعلق به و هو الواحد الحق تعالى عما یقول الجاهلون علوا کبیرا» . (شیخ الرئیس، رسایل ابن سینا، کتاب الحدود، ص119و 120 ؛ همو، النجاة، ص532و533). قدیم ذاتی وجودی است که ذاتاً موجود بوده و علتی ندارد.

نکته اول: تفکیک میان حدوث و قدم زمانی و حدوث و قدم ذاتی از دستاوردهای ابتکاری فیلسوفان مسلمان است. در فلسفه یونانی موجودات به حادث و قدیم تقسیم شده بود. آنان محرک نخستین، عقول، نفوس سماوی، عالم ماده، حرکت افلاک و زمان را قدیم می دانستند اما منظور آنان از حادث و قدیم، تنها حادث و قدیم زمانی بود. فیلسوفان مسلمان در صدد برآمدند که میان استدلال عقلی که قدم عالَم ماده و افلاک و حرکت آنها را اثبات می کرد با ادله نقلی ای که همه مخلوقات را حادث می شمرد جمع کنند که حاصل تلاش فکری آنها تفکیک میان دو قسم حدوث و قِدم، حدوث وقدم ذاتی و حدوث و قدم زمانی و دستیابی به مفهوم حدوث و قدم ذاتی شد.(ر.ک: کردفیروزجایی، یارعلی، حکمت مشاء، ص259و260).

نکته دوم: علامه در نهایه الحکمه معتقد است که آنچه از انواع سبق(8قسم) صحیح است که در تعریف حدوث و قدم اخذ شود چهار قسم سبق زمانی و عِلی و دهری و بالحق است و در نتیجه اقسام حدوث و قدم چهار قسم می شود: 1) حدوث و قدم زمانی 2) حدوث و قدم ذاتی 3) حدوث و قدم بالحق 4) حدوث و قدم دهری.

استاد فیاضی در تعلیقه نهایه می نگارد گرچه علامه خود در تعلیقه اسفار تصریح دارد که حدوث متنوع می شود به تنوع اقسام تقدم و تأخر اما مراد ایشان که فرموده تنها چهار قسم از اقسام سبق صحیح است در این بحث اخذ شود آن است که این چهار قسم است که فایده مقصود در فلسفه را دارد و بر بیان سایر اقسام فایده ای مترتب نمی شود و می دانیم که از شرایط صحت تقسیم فایده دار بودنش است. (ر.ک: فیاضی، تعلیقه نهایة الحکمه، ج3، ص892) از همین جهت است که ایشان تنها به این چهار قسم پرداخت. آنچه از قدیم مطرح بود حدوث و قدم زمانی و ذاتی بود تا زمان میرداماد که به تبع سبق بالدهر، حدوث و قدم دهری را طرح کرد و تا زمان ملاصدرا که به تبع تقدم و تأخر بالحق، حدوث و قدم بالحق را مطرح نمود.


  • احمد میرزائی
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

بستر بحث حدوث و قدم مسأله سبق و لحوق است. سبقت و لحوق در امور متعددی قابل طرح و فرض است از جمله سبقت در رتبه یا در ذات و ماهیت ویا در وجود. اگر سبقت و لحوق در وجود و تحقق یک شیء باشد امر سابق -عرفا- قدیم و امر لاحق حادث -جدید و تازه- شمرده می شود. حال اگر لحاظ نسبی و اضافی را نیز از این ملاحظه عرفی تجرید کنیم و سبق و لحوق را در یک شیء بدون مقایسه با اشیاء دیگر ملحوظ داریم این موجود به یک وصف نفسی متصف می شود. اما سابق و لاحق در این ملاحظه نفسی چه می تواند باشد؟ چون گفتیم سبقت و لحوق در وجود شیء مطمح نظر است پس برای تصحیح سبق و لحوق باید مقابل وجود را در نظر بگیریم تا وصف جدیدی برای این وجود حاصل شود در نتیجه سبقت و لحوق وجود یک با عدم [فرضی] همان شیء یکی از این دو حال را خواهد داشت: 

1- وجود شیء، سابق و عدم [فرضی] همان شیء لاحق باشد، 

2- وجود شیء، لاحق و عدم [فرضی] همان شیء سابق باشد. 

فرض اول اگر چه ممکن است اما از بحث فعلی ما خارج است و حیثیت دیگری در موجودیت است. اما فرض دوم همان معنای نفسی در سبقت و لحوق است که به آن حدوث می گوییم، حدوث یعنی مسبوق بودن وجود یک شیء به عدم [فرضی] همان شیء. البته این که چنین موجودی (و یا نحوه وجود مقابل آن) وجود دارد یا خیر مسأله دیگری است. 

در مقابل این نحوه وجود می توان فرض کرد یک موجود هیچ سابقه عدم [فرضی] نداشته باشد و به تعبیر دیگر مسبوق به عدم فرضی خودش نباشد. 

از سوی دیگر همین موجودِ منقسم به حادث و قدیم را می تان به ثابت و سیال هم تقسیم کرد؛ حاصل تقسیم دو معنای متفاوت به همراه احکام متفاوت خواهد بود. اگر قبلیت و بعدیت یا همان سبقت و لحوق در امر سیال ملاحظه شود سابق و لاحق هیچ گاه با یکدیگر جمع نمی شوند و بنابراین عدم فرضی سابق با وجود حقیقی لاحق مجامع نیستند. اما این مسأله در نحوه وجود ثابت صدق نمی کند؛ اگر سبقت و لحوق را در امر ثابت بتوان تصویر کرد سبقت عدم و لحوق وجود مجامع اند چون نحوه وجود ثابت چنین اقتضایی را دارد. مثلا اگر طبق بیان ابن سینا چنین بگوییم که اولا ماهیت به لحاظ خودش هیچ موجودیتی ندارد و بنابراین مصداق عدم است، ثانیا با افاضه علت موجود می شود پس با ملاحظه علت موجود است، ثالثا حیث اول حیث فی نفسه است و حیث دوم حیث اضافی است و می دانیم حال بالذات شیء قبلیت رتبی نسبت به حالتی است که شیء در اعتبار با غیر پیدا می کند و رابعا این دو حیثیت همواره در ماهیت قابل ملاحظه است. پس هر ماهیت معلولی همواره عدم سابق مجامع با وجود لاحق خواهد داشت. 

حاصل این که 

1- معنای فلسفی حدوث و قدم از تجرید معنای عرفی نسبت به حیثیات اعتباری و اضافی حاصل می شود. 

2- این معنای تجرید شده را وقتی به نحوه وجودهای مختلف نسبت می دهیم تعمیم در معنای حدوث و قدم ایجاد خواهد شد.

  • احمد میرزائی
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

مفهوم شناسی حدوث

حدوث در لغت: 

در معنای لغوی ماده حدث لسان العرب می نویسد: « الحَدِیثُ‏: نقیضُ القدیم‏ و الحُدُوثُ‏: کونُ شی‏ء لم یکن‏ و حَدَثَ‏ أَمرٌ أَی وَقَع‏»

حدوث در اصطلاح:

با توجه به کلمات فلاسفه می توان فهمید که حدوث در معنای اصطلاحی از معنای لغوی اش قطع ارتباط نکرده است. بلکه در معنای لغوی شمولی دارد که در معنای اصطلاحی فلسفی این شمول را از دست داده و به نوع خاصی از حدوث، اصطلاح شده است. 

ابن سینا حدوث را به وجود بعد ما لم یکن، تعریف می کند. (التعلیقات ص84) ایشان درباره حدوث یا همان بعدیت می گوید: «الشی‏ء قد یکون بعد الشی‏ء من وجوه کثیرة» (الاشارات و التنبیهات ص106) پس انحاء مختلفی می توان برای نحوه بعدیت در نظر گرفت که هر یک می توانند معنایی برای حدوث باشند. اما همگی در یک معنی مشترک هستند و آن معنی بعدیت است. ابن سینا در وجودی که وجودش از غیر است ولی وجودِ غیر از او نیست، بعدیت را تصویر می کند و آن را حدوث ذاتی می نامد. او حالت فقر ذاتی و نداشتن وجود را قبل از داشتن وجود از ناحیه غیر، تصویر کرده و همین را حدوث ذاتی می نامد. 

صدرالمتالهین 3 معنی برای حدوث ذکر کرده است:

1- حدوث عرفی : این معنای از حدوث نسبی است یعنی شئ می توان نسبت به چیزی قدیم و نسبت به چیز دیگری حادث باشد. اگر عمر چیزی سابق بر چیز دیگر باشد نسبت به او قدیم است و اگر لاحق باشد نسبت به او حادث است. 

2- حدوث زمانی: وجود شئ بعد از عدم غیر مجامع و به عبارت دیگر بعد از عدم زمانی. در مقابل قدیم زمانی است به این معنی که اول برای زمان وجودش نیست . با توجه به این معنی زمان نمی تواند حادث باشد، زیرا معنی ندارد زمان بعد از عدم زمانی حادث شود. و از طرفی قدیم هم نمی تواند باشد زیرا زمان، زمان ندارد تا بگوییم زمان وجودش اول ندارد بلکه خودش زمان است.

3- حدوث ذاتی: وجودی که بذاته نیست بلکه مستند به غیر است، اعم از اینکه مختص به زمان خاصی باشد و یا کل محدوده زمان را شامل شود و یا فوق زمان باشد. در مقابل قدیم ذاتی که وجودش مستند به خودش می باشد و به غیر محتاج نیست. (الحکمه المتعالیه ج3 ص 244)

نتیجه: حدوث معنای عامی دارد که شامل تمام اقسامش می شود و گاهی هم این لفظ در یک قسم خاص به تنهایی استعمال می شود. 


  • احمد میرزائی